همین جا درون شعرهایم بمان

همین جا درون شعرهایم بمان

نويسنده: گیلان گپ یک شنبه 6 مهر 1393 ساعت 14:43 نظر

 

همین جا درون شعرهایم بمان

 

تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد…

 

به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛

 

من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها…

 

شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان..

 

تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم……

شعر عاشقانه جدید

نويسنده: گیلان گپ جمعه 28 شهريور 1393 ساعت 22:1 نظر

 

عشق آمد

 

عشق آمد  و شد چو خونم اندر رگ و پوست

 

تا کرد مرا تهی و پر کرد زدوست

 

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

 

نامی ست زمن بر من و باقی همه اوست

 

باز باران بی تو آمد

نويسنده: گیلان گپ چهار شنبه 26 شهريور 1393 ساعت 14:56 نظر
 
پاییز که بیاید
 
مهر ،انتظارم را می کشد
 
بابای مدرسه ، صندلی ام را جای همیشه گذاشته است
 
قلم نمی خواهم
 
با همان گچ های رنگی
 
می نویسم
 
باز باران آمد
 
باز باران بی تو آمد...
 

دل من پیش تو گیره

نويسنده: گیلان گپ یک شنبه 9 شهريور 1393 ساعت 14:36 نظر

 

وقتی که تو نیستی دنیا برام تیره و تاره . . .

بیا برگرد که بدون تو زندگیم رنگی نداره ! ! !

دله من پیش تو گیره اگه نیای بی تو میمیره . . .

وقتی نیستی این دله تنگم دلش از غصه میگیره ! ! !

امروز اگر نیایی دیر میشود

نويسنده: گیلان گپ چهار شنبه 5 شهريور 1393 ساعت 20:32 نظر

شعر های عاشقانه و احساسی , جدیدترین اشعار عاشقانه

شعر عاشقانه طولانی

امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود

وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم

و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است

و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید.....

و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند

منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟

من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام!

حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای و من در انتظار اینم که

رویاهای دیروز، با دلم همراه شوند!....


وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد

این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت

در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است

خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام

اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی....


چه برسد به شنیدن فریادم در زیر آب

 

شعر عاشقانه کوتاه دست های تو

نويسنده: گیلان گپ چهار شنبه 5 شهريور 1393 ساعت 13:2 نظر
شعر عاشقانه کوتاه دست های تو
دست های تو
 
تمام دنیای من است
 
و من همین حالا
 
تمام دنیا را توی دست هایم دارم
 
من دیگر هرگز
 
دلتنگ اشک هایم نخواهم شد
 
تو مثل باد
 
تمام قاصدک هایم را
 
که به شاخه درخت گیر کرده بود
 
رها کردی...

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

گالري تصاوير

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

عضويت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه سایت آخرین مطالب سایت را براحتی در ایمیلتان دریافت نمایید




شبکه هاي اجتماعي